آگاهی های قبل از ازدواج – ۷ رازی که قبل از ازدواج باید بدانید
ابتدای صحبتم را می خواهم با این سوال آغاز کنم: دوستان تعریف شما از ازدواج چیه؟!
_ یک نفر می گفت ازدواج یعنی:
۳هفته آشنایی
۳ماه عاشقی
۳سال جنگ
و ۳۰سال تحمل!!!
فکر می کنید این تعریف درسته؟!
بله درسته! اگر که اشتباه انتخاب کنید.
_ جمله ای را دیدم که نوشته بود با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می کشد، و زن روی آینده اش!
این تعریف چطور؟ درسته بنظر شما؟!
بله درسته! اگر که اشتباه انتخاب کنید.
_ فرض کنید یکی از اقوام شما ، برایتان یک دستگاه ماکروویو هدیه آورده است. و شما هم قبلا این دستگاه را نداشتید، و نحوه ی کار با آن را نمی دانید، آیا بلافاصله به برق وصلش می کنید و ازآن استفاده می کنید؟! یا به سراغ دفترچه راهنمای آن می روید؟ فرضا هم به زبان اصلی نوشته شده باشد، و فهمیدنش کمی سخت باشد، آیا به سراغ کسانی نمی روید که طرز کار با آن را بلد باشند، تا شما هم از آن ها یادبگیرید، و به خوبی از آن استفاده کنید؟!
بنظر شما ارزش یک انسان، از ماکروویو کمتر است؟!
حضرت علی (ع) خطاب به کمیل می فرمایند: (ای کمیل، هیچ کاری نیست، که برای انجام آن ، نیازمند به شناخت نباشید.)
سوره اسرا آیه ۳۶: (از آنچه که به آن علم و آگاهی ندارید، پیروی نکنید.)
ما برای این شناخت، باید به دو سوال پاسخ بدهیم: چرا و چگونه؟!
چرا میخواهید ازدواج کنید و چگونه؟!
تیم مشاوره ی تالارنامه، به جهت بالا بودن آمار طلاق و رشد زیادی که این چندسال متوالی، به خود گرفته است، تصمیم به انتشار مطالبی کاربردی و تاثیرگذار گرفته است. که در چندین مقاله، به صورت سلسله وار، در اختیار شما عزیزان، قرار خواهد گرفت.
طی یک نظرسنجی از تعدادی نسل جوان امروزی، پرسیده شد چرا می خواهید ازدواج کنید؟ و جواب های جالب و متفاوتی از آن ها دریافت شد!
در اینجا، به طور مختصر، به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم:
_ بعضی ها ازدواج می کنند، صرفا بخاطره زیبایی ظاهری آن فرد! البته منکر ضرورت به دل نشستن ظاهر، برای زوجین نمی شوم ولی افراط در آن و معیار قراردادن این موضوع برای ازدواج، کار عاقلانه ای نیست!
_ بعضی ها ازدواج می کنند، بخاطره موقعیت اجتماعی آن فرد! دندان پزشک…عضو هییت علمی دانشگاه…مدیرعامل شرکتی بزرگ و….
_ بعضی ها ازدواج می کنند، صرفا چون طرف مقابل در خانواده ای سرشناس رشد پیدا کرده است!
_ بعضی ها ازدواج می کنند، بخاطره فرار از شرایط خانوادگی و محدودیت های زیادی که توسط پدر و یا مادرشان اعمال می شود. حتی گاه خود والدین این موضوع را با گفتن این جمله گوش زد میکنند! (به موقع میری به موقع میای، خونه شوهرت که رفتی هرجا که خواستی برو.)
_ بعضی ها ازدواج می کنند، چون صرفا فقط تنها هستند!
_ بعضی ها ازدواج می کنند، چون در خودشان ضعفی را احساس کردند، ودر طرف مقابل نقطه قوت زیادی را می بینند. به طور مثال فردی هست بسیار گوشه گیر و اعتماد به نفس لازم را ندارد. او قصد دارد با کسی ازدواج کند که خیلی اجتماعی و با اعتماد به نفس است. در واقع او با این کار می خواهد ضعف خود را، پشت نقطه قوت فرد مورد نظرش پنهان کند.
_ بعضی ها ازدواج می کنند، بخاطره دلسوزی و ترحم! به فرض مثال فردی از کسی خواستگاری می کند، که بیماری سختی دارد، و دکترها گفتند تا ۶ماه دیگر بیشتر زنده نمی ماند. پس گناه دارد و باید با او ازدواج کرد!!!
_بعضی ها ازدواج می کنند، بخاطره مهاجرت! چون فرد مورد نظر، اقامت کشوری پیشرفته را دارد، و می توانند باهم تجربه زندگی در بهشتی را که خودشان برای خودشان ترسیم کرده اند، داشته باشند!
_بعضی ها ازدواج می کنند، به اصرار پدر و مادرشان! چون مادر دوست دارد، پسرش حتما با دختر خاله ی خود زندگی مشترکی را آغاز کند!
_ بعضی ها ازدواج می کنند، چون سنشان دیگر بالا رفته است! همه ی خواهر و برادرهایشان زندگی مستقلی دارند، و پدر و مادرشان روز به روز مسن تر می شوند.
_بعضی ها ازدواج می کنند، چون در تصوراتشان می پندارند، بخاطره بزرگتر بودن از بقیه خواهر برادرها، ممکن است مانع از ازدواج آنها باشند.
_بعضی ها ازدواج می کنند، بخاطره لجبازی با اطرافیان! با اینکه می دانند، فرد مورد نظر، شریک مناسبی برایشان نخواهد بود، ولی برا اثبات وجودی خود به خانوادشان، این چنین تصمیم می گیرند.
_بعضی ها ازدواج می کنند، چون فرد پیشنهادی آدم خوبیه! یکی از اشتباهات محض پدر و مادرهای ایرانی این است، که فکر می کنند، چون یک آقا، پسر خوبیه و یک خانم، هم دختر خوبیه پس می توانند کنار هم زوج خوبی را تشکیل دهند. در صورتی که خوب بودن فردی با اینکه بتواند با فرد خوب دیگری زندگی مشترکی تشکیل دهد، کاملا متفاوت است! ضمن آنکه هرکدام از ما اخلاق و روحیات خاص خودمان را داریم و دارای شخصیت های متفاوتی هستیم که نمی توان به آن نسبت خوب یا بد مطلق دهیم. خوب و بد، زشت و زیبا، مواردی هستند که بیشتر برمی گردد به سلیقه و دیدگاه ما…
اما پیشنهاد ما به شما توجه به یکسری نکات مهم و ضروری قبل از ازدواج است تا بتوانید تصمیمی بهتر و آگاهانه تر بگیرید. در این قسمت از مقاله به ۷ مورد از مهم ترین آن اشاره می کنیم:
۱_ در زمان مناسب مسائل مهم را مطرح کنید.
برای گفتن هرچیزی لازم به زمان بندی مناسب است. در اوایل آشنایی مسایل مهم را بیان کنید و بعد از آن به گفتن ریزجزییات بپردازید. براساس میزان اهمیت و لزوم مطرح كردن، آنها را اولویتبندی كنید؛ به عنوان مثال مطرح كردن یك بیماری ارثی خانوادگی در جلسه نخست چندان مناسب نیست.
۲_ داستان های عاشقانه گذشته شما، مربوط به شما و گذشته است نه بیشتر!
بعضی ها در حین آشنایی گمان می کنند هر اتفاق و یا روابط عاشقانه ای که داشتند را باید بازگو کنند تا به طرف مقابل صداقت خود را اثبات کرده باشند! در صورتی که این موضوع باعث حساسیت خواهد شد و وقتی هنوز به آشنایی کامل نرسیده اید و بهم صد در صد اعتماد ندارید اصلا عنوان کردن این موارد کار جالبی نخواهد بود. گفتن روابط صمیمانه قبل از آشنایی با وی، احساسات عاطفی طرف مقابل را مخدوش كرده و برعكس تصورتان سبب بیاعتمادی او نسبت به شما میشود.
۳_ از بیماریهای حاد و جدی خود و خانواده اطلاعاتی را در میان بگذارید.
بسیاری از بیماری ها منشا ارثی و ژنتیکی دارند در نتیجه شما موظف هستید این موارد را با فرد مورد نظرتان در میان بگذارید. در اینجا شما باید علاوه بر در نظر گرفتن حقوق و منافع خود، حقوق و منافع دیگری را هم باید در نظر بگیرید. حق همسر آیندتان است که از بیماری هایی که فرزندش را تهدید می کند باخبر باشد.
۴_ در مورد فرهنگ و آداب و رسوم خانواده ی خود حتما صحبت کنید.
به ظاهر ممکن است چندان اهمیت نداشته باشد و یا به چشم نیاید در صورتی که موضوع بسیار مهمی است و ازدواج صرفا به معنای ازدواج دو نفر نیست بلکه به معنای ازدواج دو خانواده است. در واقع مسائلی مانند موضوعات اقتصادی و اجتماعی و حتی نحوه ی پذیرایی یک خانواده خیلی از ابعاد شناخت را برای شما باز می کند. اگر یكی از اعضای خانواده شما معلولیت یا بیماری و موقعیت خاصی دارد كه شما را خجالتزده میكند، گفتن آن واجب است.
۵_ درباره اهداف و آرزوهایتان با احتیاط صحبت كنید.
ممکن است شما هم جزو آن دسته از افراد باشید که اهداف، آرزوها و آمال های زیادی دارید و خیلی دور از دسترس نیست و برای آن برنامه ریزی کردید و به طور جدی پیگیر آن هستید. صحبت راجب این اهداف با فرد مقابل توصیه می شود زیرا که قرار است همراه شما برای یک عمر باشد. پس باید از مسائل جدی زندگی شما و برنامه های شما مطلع باشد. اما اگر خیلی اهداف خودتان حتی برای شخص خودتان مافوق تصورتان است و یا اهداف بلند مدتی دارید که شاید قابل باور نباشد گفتنش نه لازم است و نه ضروری! خصوصا در اوایل رابطه لازم نیست. اگر با اطمینانی عمیق نسبت به اهدافی كه خودتان هم برنامه دقیق و درستی درباره آنها ندارید صحبت كنید، انتظارات زیادی را برای خودتان تراشیدهاید. تحقق نیافتن و برآورده نشدن آنها در آینده از میزان اعتبار شما نزد نامزدتان میكاهد؛ بنابراین در اینباره دوراندیش باشید و محتاطانهتر عمل كنید.
۶_ مشاوره پیش از ازدواج به انتخاب شما کمک می کند.
در اینکه اصل دو نفر هستند و باید به دل یکدیگر نشسته باشند هیچ شکی نیست اما لازم است که حتما به متخصصی در حوزه های روانشناسی مراجعه کنید و شما را از بیرون گود ببیند و از نظر سلامت روان و ویژگی های شخصیتی و میزان هماهنگ بودن آن با شما بررسی کند. در امر ازدواج خصوصا در مرحله شناخت و آشنایی، زوج هایی که با منطق بیشتری جلو رفتند زندگی بهتر و آرامش بیشتری داشتند. مشاوره رفتن و صحبت با آن به منطق بیشتر شما در تصمیم گیری کمک می کند. خواه ناخواه قبل از ازدواج ممکن است خود واقعیمان نباشیم ولی افراد در زندگی مشترک خود واقعیشان هستند و مشاوره به شناخت این خود واقعی کمک خواهد کرد. ازدواجی که در اثر احساسی شدن و به دور از منطق باشد یک عمر خودتان و فرزندانتان را درگیر خواهد کرد.
۷_ به نظر مشاوره اهمیت بدهید.
دیده شده خانم و آقا به مشاوره مراجعه کردند و نظر مشاور به این بوده که این دو نفر زندگی مشترک خوبی کنار هم نخواهند داشت ولی چون این دو درگیر احساسات شدند به نظر مشاور اهمیتی نمی دهند و با هم می مانند و ازدواج می کنند و کم کم مشکلات این ارتباط خودش را در زندگی شان نشان می دهد. در این مرحله شما دو راهکار دارید: اول اینکه بپذیرید برای کنار هم بودن شما و ایشون لازم به یکسری تغییرات دارید که حتی اگر هر دو این موضوع را بپذیرید باز هم باید بدانید هیچ تضمینی برای این تغییر نیست و قبول کردنش ریسک خود را به دنبال دارد. ریسکی به قیمت یک زندگی!
راه دوم پذیرش صحبت مشاور است و قطع ادامه ی رابطه. ممکن است سخت باشد خصوصا وقتی هر دو مایل به ادامه ی ارتباط باشند اما منطق درست رابطه این اجازه را نمی دهد. این موضوع را در نظر داشته باشید که مشاوران و متخصصان بر طبق اطلاعات و تجربه ای که در این حوزه دارند ادامه و یا قطع این ارتباط را پیشنهاد می کنند و نادیده گرفتن آن کار صحیحی نیست!
و در نهایت مسائل مهم و اساسی را که فکر می کنید دانستنش واجب و تاثیر گذار است و امکان برملا شدن آن بعد از ازدواج است، حتما عنوان کنید. به طور مثال اگر مرتکب جرمی شدید و سوپیشینه دارید باید کامل داستان را توضیح دهید. البته بعد از اینكه از طرف مقابل تان به شناخت و اعتماد قابل قبولی رسیدید، با توجه به ویژگیهای او حتما مسئله را به گونهای مناسب برای او عنوان كنید.
.
و اما نکته پایانی:
تمامی مواردی که به آن اشاره شد قطره ای بود در برابر دریا…و به جهت آمادگی شما برای شناخت ضرورت و آگاهی های لازم قبل از ازدواج بوده است. اینکه شما بدانید قبل از داشتن زندگی مستقل، از چه مواردی باید شناخت داشته باشید و چه اهدافی از این تصمیم بزرگ دارین و اینکه آیا به حد کافی آمادگی پذیرش آن را دارید؟ شما جز کسانی نباشید که پس از ازدواج پشیمان هستند، از اینکه چرا بدون آگاهی لازمه تصمیم به این کار بزرگ گرفتند. و حتی گاه حسرت تحقیقی بیشتر و یا خواندن کتاب یا مقاله ای مرتبط را می خورند. برای داشتن زندگی سالم و تربیت فرزندانی سالم که می تواند یکی از مهم ترین ثمره های زندگی هر کسی باشد، باید بستری مناسب فراهم نمود برای رشد و تربیت آن…و چی بهتر از داشتن پدر و مادری که از بودن کنار هم احساس خوشبختی می کنند و صاحب سلامت روان هستند. و همین حال خوب خود را به فرزند خود منتقل کنند، که سالیان بعد نتایج آن را در موفقیت های پی در پی فرزندانشان خواهند دید. شما حتی در قبال فرزندان آینده خود، برای داشتن پدر یا مادری مناسب مسیول هستید!
دسته بندی مطالب: روانشناسی , سبک زندگی