دلیل ازدواج جوانان – ازدواج با این ۱۰ دلیل ممنوع!
خانم: سلام خانم دکتر
دکتر: سلام دخترم بفرمایید داخل
آقا: سلام خانم دکتر
دکتر: سلام آقا بفرمایید بشینید؛ خب مشکل تون چیه؟
آقا: خانم دکتر ما واقعا مشکل خاصی نداریم، خانمم میخواد طلاق بگیره و من نمیتونم درک کنم چرا !
خانم: خانم دکتر من دیگه نمیتونم ادامه بدم، این زندگی برای من نیست، اون خونه جای من نیست، میدونم شوهرم مرد خوبیه ولی من دیگه دوسش ندارم.
دکتر: چرا عزیزم؟ چی شد که همچین حسی پیدا کردی؟ مگه موقع ازدواج دوستش نداشتی؟
خانم: من نمیدونم چرا ازدواج کردم. همین. شوهرم مردی بود که هیچ دختری دست رد به سینه اش نمیزد و شرایطش خوب بود، خانواده ی من هم هیچ ایرادی ازش نمیگرفتن و انتظار داشتن من قبول کنم و از طرفی دوستام خیلی ذوق داشتن و منو به ازدواج ترغیب میکردن.
خانم دکتر من این زندگی بی هدف رو نمیخوام، خوب بودن و باهم ساختن کافی نیست، من اصلا احساس رضایت و خوشبختی نمیکنم.”
در گذشته ها پدر و مادر و بزرگترها برای امر ازدواج فرزندانشان تصمیم می گرفتند و بدون قید و شرط، فرزندان باید می پذیرفتند و بر سر سفره عقد می نشستند. امادر دنیای مدرن امروز، ازدواج شکل و شمایل جدیدی به خود گرفته است. دیگر نقش انتخاب برزرگترها در حال کم رنگتر شدن است به نحوی که انتخاب را جوان خام به خواسته ی خود انجام می دهد.
دلایل ازدواج درست است یا نه؟
در حال حاضر خیلی از زوج های جوان ممکن است به دلایلی که برای خود بسیار معقول است ولی در واقعیت تصمیم درستی نباشد، اقدام به امر مهمی مثل ازدواج کنند. پسر و دختر جوان نمی دانند که شعله ی انتخاب آنها فقط ۵ ماه دوام می آورد و چهره ی اصلی زندگی خود را نمایان می کند. این کار تنها پس از چند ماه گذر از زندگی مشترک، عواقب خوشی را در پی نخواهد داشت و قطعا باعث پشیمانی خواهد شد. چه بسا شما غیر از خود و همسرتان حتی فرزندان تان را قربانی تصمیم اشتباه خود می کنید و این گونه مسئولیت بیشتری خواهید داشت. به عبارتی دیگر خطا کار محسوب می شوید چرا که در اثر ندانستن و عدم مطالعه کافی، زندگی خود و دیگران را به خطر خواهید انداخت. در این مقاله قصد داریم به دلایلی اشاره کنیم که ازدواج بخاطر آن ها منطقی و درست نیست.
بیشتر بخوانید: زنانی با این شخصیت قابل تحمل برای مردان نیستند
دلایل اصلی که بیشتر جوان ها اقدام به ازدواج می کنند
۱- عاشق شدم!
شاید چیزی راجب عشق در یک نگاه شنیده باشید و یا عشق های تند و آتشینی که خیلی ها را درگیر خود کرده و همیشه دوست داشتند زندگی خود را با چنین عشق هایی آغاز کنند. غافل از آن که این گونه عشق ها همان قدری که با یک نگاه اتفاق می افتد در مدت زمان کمی هم فروکش می کند. این گونه عشق ها ثباتی ندارد و اصلا نمی شود برای یک عمر زندگی روی آن حسابی باز کرد.
۲- چهره و تیپ طرف مقابل
در بسیاری از موارد، علاوه بر عاشق شدن، جوان ها به چهره و تیپ طرف مقابل دلبسته می شوند و فکر می کنند که تا آخر عمر به همین چهره می توانند برای زندگی تکیه کنند. در صورتیکه زندگی مشترک چیزی فراتر از این موارد است.
۳- ازدواج برای رفع غرایز جنسی
در اینکه یکی از اهداف ازدواج رفع نیازهای جنسی خانم و آقا است شکی نیست اما اگر زندگی جدیدی صرفا به این دلیل تشکیل شود منطقی نخواهد بود چرا که این موضوع بخشی از ازدواج است و شما باید موارد مختلف دیگر را بررسی کنید تا بتوانید یک عمر به زندگی مشترک با کسی که انتخاب کرده اید، بپردازید.
۴- تنها هستم!
یکی از مشاوران عالی ازدواج در این باره می گوید: ازدواج شما را از تنهایی در نمی آورد بلکه شما را تنها تر می کند! وقتی می پذیرید که مسئولیت یک زندگی را به عهده بگیرید، خیلی از کارها را باید تنهایی انجام دهید بدون وجود پدر و مادر این یعنی تنها تر خواهید شد. همسر شما هم متقابلا در همین وضعیت است و ازدواج مسئولیت هم اقا و هم خانم را زیاد خواهد کرد.
۵- ازدواج بخاطره دوری از خانواده
همه ی ما ممکن است وقتی روابطمان را جراحی می کنیم و خیلی ریز و دقیق می شویم متوجه یکسری مشکلات و یا درگیری های خانوادگی شویم که این موضوعی است کاملا طبیعی و مهم نوع برخورد ماست با آن مشکلات. قطعا راه کار آن ازدواج نخواهد بود! ازدواج بخاطر دوری از پدر، مادر، خواهر و یا برادر برای شما خیلی سخت تر خواهد شد. شما بعد از ازدواج بیشتر به خانواده ی خود نیاز خواهید داشت و قطعا حمایت آن ها باید پشت سر شما باشد.
۶- نیاز به یک حامی دارم.
افرادی که نیاز به حامی دارند و این نیاز در وجود آن ها پر رنگ است، از استقلال کمی برخوردارند. در ازدواج شما باید مستقل تر شده باشید و بعد خواستار زندگی ای جداگانه باشید. داشتن حامی قطعا برای هرکسی لذت بخش خواهد بود اما ازدواج به این دلیل قطعا درست نخواهد بود و ممکن است عواقب جبران ناپذیری برای شما در پی داشته باشد.
۷- فراموش کردن دیگری
از بدترین کار ها استفاده از ازدواج به عنوان راهی برای از یاد بردن یک رابطه ی عاطفی شکست خورده است؛ چه کسی حاضر می شود مهم ترین تصمیم زندگی اش را فقط با هدف فراموش کردن یک شکست فدا بکند؟ هرگز به این فکر نیفتید که سال های پیش روی خود را فدای گذشته ی تلخ تان بکنید؛ زیرا که تاوان این اشتباه بسیار سنگین تر و تلخ تر از شکست خوردن در رابطه ای است که در حد ازدواج جدی نبوده است.
به علاوه شما با این تصمیم زندگی کسی را که قرار است همسر آینده تان باشد به بازی گرفته اید و خود عامل شکستی دیگر در زندگی فرد دیگری شده اید.
بدانید که هیچ گذشته ای ارزش این را ندارد که بخاطرش قید آینده ی نیامده را بزنید، پس ذهن خود را رها کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید.
۸- رسیدن به استقلال
خیلی از مردم تصور می کنند که با ازدواج به استقلال می رسند و به ازدواج تنها به چشم راهی برای افزایش استقلال شان نگاه می کنند، درحالی که ازدواج همان گونه که با جدا کردن شما از خانواده در زمینه هایی برای تان استقلال می آورد، مسئولیت ها و وظایف جدیدی برای تان به وجود می آورد که با نادیده گرفتن آن ها زندگی مشترک شما را دچار مشکل می شود.
کسی که تصمیم میگیرد ازدواج کند ابتدا باید خودش از استقلال نسبی برخوردار باشد تا بتواند بعد از ازدواج در کنار حفظ این استقلال، مسئولیت های زندگی را هم به دوش بکشد.
۹- رسیدن به خوشبختی
بعضی از جوانان ازدواج را راهی کوتاه برای رسیدن به خوشبختی می دانند؛ برای مثال بدون چون و چرا و بدون در نظر گرفتن معیار های شان حاضر به ازدواج با شخصی از یک خانواده ی مرفه می شوند؛ فقط برای اینکه به سرعت و بدون زحمت یک زندگی مرفه و بدون دغدغه داشته باشند.
اگر کسی را دوست دارید و او از خانواده ی مرفهی است چه بهتر ولی ازدواج با کسی که نه علاقه ای به او دارید و نه شناخت کافی، حتی با وجود پول زیاد هم شما را به خوشبختی نمی رساند.
بعضی دیگر برای معنی دادن به زندگی خود و به امید اینکه تغییری در رویه زندگی شان ایجاد شود تن به ازدواج می دهند درحالی که تغییر در زندگی اتفاق نمی افتد مگر به واسطه ی تغییر در درون فرد و دید وی به زندگی.
هرگز به این امید که ازدواج به زندگی تان روح می دمد و رنگ و رویی دیگر از زندگی را نشان تان می دهد ازدواج نکنید، زیرا اگر نقشه تان همان گونه که انتظار دارید پیش نرود و شما پس از آن هم روی خوش زندگی را نبینید رابطه تان با همسرتان به شدت دچار مشکل می شود زیرا شما او را به چشم عامل اصلی ایجاد خوشبختی در زندگی تان می بینید که درست به وظیفه اش عمل نکرده.
برعکس این داستان هم وجود دارد؛ شما نباید با کسی که اختلاف زیادی با آنچه که شما میخواهید دارد، ازدواج کنید؛ شخصیت افراد در کودکی و نوجوانی آن ها شکل می گیرد و به سختی قابل تغییر است، زندگی خودتان را فدای تغییر شخص دیگری نکنید و خودتان را موظف به هدیه دادن خوشبختی به دیگران نکنید؛ شما آدم هستید نه فرشته ی خوشبختی!
۱۰- اصرار خانواده
بعضی خانواده ها با آوردن دلایل مختلف فرزندان خود را مجبور به ازدواج می کنند.
برخی پدر و مادر ها اگر گزینه ی خوبی برای ازدواج فرزندشان ببینند و احتمال بدهند که دیگر چنین شرایطی برای شان پیش نمی آید، بی توجه به علایق و خواسته های فرزندان شان با این تهدید که “دیگر شرایط بهتری برایت پیش نمی آید”آن ها را وادار به ازدواج می کنند.
برخی دیگر سن مشخصی را برای ازدواج فرزندشان در نظر دارند و هرچه سن او بالاتر می رود این ترس به آنان دست می دهد که شاید فرزند شان هرگز حاضر به ازدواج نشود و یا دیگر گزینه ی مناسبی برای ازدواج با دیگران نباشد؛ از این رو فرزندشان را به وسیله بر انگیختن احساساتش با جملاتی نظیر ” می خواهم قبل از مرگم نوه ام را ببینم” به سمت ازدواج سوق می دهند.
ولی شما باید آگاه باشید که ازدواج با این دلیل به پوچی می رسد زیرا پس از مدتی خواهید دید که از شرایط به وجود آمده رضایت ندارید و چون به اجبار خانواده تن به ازدواج داده اید به راحتی و بدئن تلاش حاضر به طلاق می شوید؛ عجله نکنید و اگر خود را آماده ی ازدواج نمی بینید این را به خانواده تان توضیح دهید.
به نظر شما چه می شود که زوج ها پس از چند سال زندگی از یکدیگر طلاق میگیرند؟
یکی از اصلی ترین دلایل طلاق در کشور ما نداشتن شناخت کافی از یکدیگر در مرحله ی قبل از ازدواج است که خود ناشی از نداشتن ذهنیت درست از ازدواج و اهداف قابل قبول از شروع زندگی مشترک است.
شاید بگویید که مهم نیست، به هرحال زوج ها پس از مدتی به شناخت کافی از هم میرسند ولی اگر در میانه ی زندگی مشترک متوجه شوید با همسرتان اختلافات زیادی دازید چه؟ آیا حاضر به طلاق می شوید؟
البته این مشکل در برخی خانواده ها با گفت و گو و رسیدن به نتیجه ای درست قابل حل است ولی این راه حل از هر ده خانواده ی ایرانی تنها برای سه خانواده پاسخگوست و باقی به علت عدم توانایی گفت و گو و سازش دچار مشکل شده و طلاق می گیرند.
برای اینکه ازدواج مان دچار مشکل نشه و به طلاق ختم نشود، در مرحله ی اول باید با آگاهی کامل به دلایل خود برای ازدواج بپردازیم که آیا کافی و قابل قبول هستند یا خیر!
کلام اخر اینکه ازدواج مبحث پیچیده ای است که با دلایل بالا، تصمیم به انجام آن کاری عقلانی نخواهد بود و باعث یک عمر پشیمانی شما خواهد شد.
بیشتر بخوانید: ازدواج با این دلایل ممنوع
مقاله مرتبط : ازدواج شوخی نیست!/ ۱۰ علت درخواست طلاق در کشور/ جوان ترین زن بیوه در تهران چند ساله است؟
دسته بندی مطالب: روانشناسی , سبک زندگی