۶ راه دلبری از خانواده شوهر

هنگامی که به عنوان نوعروس جزو اعضای جدید خانواده ای می شوید، علاقه مند خواهید بود علاوه بر اینکه همسر خود را شیفته ی خودتان کنید، دل خانواده ی همسرتان را هم به دست آورید. چرا که عزیزان همسر شما عزیزان شما هم هستند و اصلا داشتن یک رابطه پایدار و اصولی در مواردی مثل ازدواج و تشکیل خانواده، حفظ این نوع رابطه بسیار مهم و ضروری است. اما چگونه؟ چطور می توان ارتباط صمیمانه داشت وقتی در ریزترین مسائل زندگی شما دخالت می کنند؟ باید چه نوع واکنشی نشان داد که در عین حفظ ارتباط، لطمه ای به زندگی مان وارد نکند؟ یا شاید باید قطع ارتباط کرد!!!!!
تمامی موارد و سوالات بالا ممکن است ذهن شما را به خودش مشغول کرده باشد و یا در آینده درگیر آن شوید. پس چه بهتر که از الان بفکر باشید و حتی پیش بینی های لازم را داشته باشید تا خدای نکرده بحث و یا دلخوری به وجود نیاید.

مقاله مرتبط: ۱۰ ویژگی همسر ایده آل

۱_ من چه طور شخصیتی هستم؟

به طور کلی برای ایجاد یک ارتباط سالم و صمیمی، لازم است شناخت کافی را از خود داشته باشید. به عبارت دیگر باید به نقاط قوت و ضعف خود واقف باشید زیرا که اگر بحثی پیش بیاید و شما در حال بازبینی واقعه باشید در حالی که آگاه به نقطه ضعف خود هستید، علت بحث را متوجه خواهید شد و ممکن است این دو مورد بهم ارتباط داشته باشد. درنتیجه با این گونه مسائل بهتر برخورد خواهید کرد و از طرفی شما را ترغیب می کند برای رفع نقطه ضعف خود مثل رنجوری، پرخاشگری و از این گونه موارد. اما از زاویه ای دیگر اگر نگاه کنیم ممکن است مشکل از شما نباشد و اشتباهی هم نکرده باشید. در آن صورت باید چه کرد؟ شما یکسری ویژگی های خوب شخصیتی دیگر هم دارید که شاید بتوانید با یکی دو مورد از آن ها این موضوع را حل کنید. به طور مثال شما در صحبت کردن مهارت خاصی دارید پس می توانید به گونه ای درخواستتان را عنوان کنید که هم شما به خواسته تان برسید و هم دل مادرشوهر و یا خانواده ی همسرتان را به دست آورید.

۲_ پدر و مادر همسرم را همانند پدر و مادر خود بدانم؟

جمله ی بالا نیاز به کمی اصلاح دارد! همانند پدر و مادر خود خیر! بلکه همان اندازه باید عزیز بدانید. بهرحال آن نوع ارتباط نزدیکی که شما با خانواده و پدر و مادر خود دارید را شاید نتوانید با خانواده ی همسر خود داشته باشید و حتی در بعضی موارد باید یکسری فاصله ها را حفظ کنید اما باید به همان اندازه، آن ها برای شما عزیز و محترم باشند. فراموش نکنید که آنان عزیزان همسر شما هستند و برای حتی احترام به همسرتان هم که شده باید ارزش کافی برایشان قائل شوید.

۳_ با دخالت های زیاد خانواده همسرم چه کنم؟

گاهی اوقات بعضی از حرفا و نصیحت ها به منزله ی دخالت نیست و واقعا از روی دلسوزی و دوست داشتن است و حتی یکسری نگرانی ها که گاهی اصرار به آن و یا گوش زد کردن مداوم آن باعث ایجاد حس دخالت در وجود شما می شود هم از سره دلسوزی و دوست داشتن است. پیشنهاد می کنم گوش کنید و آن را نه رد و نه تایید کنید اما به احترام زحماتی که برای همسرتان کشیدند گوش دهید. اما اینکه انجام بدید یا نه کاملا به شما و همسرتان مربوط است. اگر این اصرارها و گفتن ها بیشتر شد به طور غیرمستقیم بگویید شما تصمیم گیرنده ی نهایی نیستید و لازم به مشورت دارید و هرکسی خودش راه و روش زندگی خود را تعیین می کند. و اما در مرحله ی آخر اگر بیش از حد، نصیحت ها عنوان شد ارتباطتان را کمتر کنید نه قطع ارتباط! اما به هیچ وجه عصبانی نشوید و مواظب باشید که کوچکترین بی احترامی از ذهن خانواده ی همسرتان پاک نخواهد شد.

۴_ گذشت شما باعث آرامش شما و زندگی تان می شود.

تصور کنید ۲۰، ۳۰ سال زحمت کشیدید و فرزندی را بزرگ کردید و حالا دیگر مستقل شده و با فرد دیگری که به تازگی به قلبش نفوذ پیدا کرده است در حال زندگیست. کاملا طبیعی است که مادر خانواده حس دلتنگی کند و حتی گاهی بهانه هایی بگیرد که حتی غیرمنطقی باشد! باید گاهی با آزادی هایی که به همسرتان می دهید ببینند که شما کسی رو به اجبار کنار خود نگه نداشتید! بلکه مستقل زندگی کردن فرزندشان در کنار شما خواسته ی قلبی خود اوست اما اگر احیانا از روی حس مادری حرفی یا صحبتی زده شد شما با چشم پوشی آرامش بیشتری خواهید داشت و همسرتان استرس دعوای بعد از هر مهمانی را نخواهد داشت! شما خانم خونه و آرامش بخش یک زندگی هستید. این رو هیچ وقت فراموش نکنید.

۵_ در جنگ های خانواده همسرم جانب چه کسی را بگیرم؟

در یکی از موارد بالا هم خدمتتان عرض کردم، حتما و حتما یکسری فاصله ها و حریم ها را حفظ کنید و به هیچ وجه در نزاع ها و یا دعواها دخالتی نکنید زیرا که اصلا اینکار شایسته شما نیست! اما اگر بحثی بین شما و خانواده همسرتان بود قضاوت را به عهده همسر خود قرار دهید. درواقع اوست که باید روابط بین شما و خانوادش را مدیریت کند و باید یاد بگیرد که مدیر خوبی باشد!

۶_ گاهی مادرشوهر خود را همراهی کنید.

دل به دل آدما دادن باعث نزدیکی آن ها بهم می شود. گاهی اگر خریدی دارند و شما هم از قضا همان خرید را دارید برای ایشون هم خرید کنید و یا اگر امروز حال خوبی ندارند و می دانید که مریض هستند غذایی درست کنید و برایشان ببرید. اما در نظر داشته باشید این تبدیل به وظیفه ی شما نشود! باید در جایگاه لطف باقی بماند.

و در نهایت توصیه ی آخر و پیشنهادی که برایتان دارم این است که اول خودتان را ببینید و بعد توقع لازم را داشته باشید! هرچه را که برای خود می پسندید برای خانواده ی همسر خود هم بپسندید. محبت همسرتان به خانوادش به منزله ی بی اهمیتی به شما نیست! هرکسی جایگاه خودشو داره و حتی باید این حق را هم برای همسرتان قائل شوید که شاید صحبت هایی خصوصی با خانواده خود دارد.

مقاله بیستر: راه های دلبری از خانواده شوهر