در کنار همسرتان خوشبخت باشید
آیا شما ازدواج کرده اید؟ اگر ازدواج کرده اید، احساس خوشبختی در کنار همسر خود دارید؟ بسیاری از زوجهای جوان هستند که بعد از چند وقت کوتاه زندگی در کنار هم، از زندگی با یکدیگر خسته شده و اصلا احساس خوشبختی نمی کنند و چه بسیار مردان و زنانی که بیش از ۳۰ سال است که در کنار هم زندگی میکنند و خوشبخت هستند. راز خوشبختی و تیره بختی این دو دسته از زوج ها در چیست؟ یکی از دلایلی که جوان ها از ازدواج نکردن خود صحبت می کنند، همین بحث خوشبختی می باشد. دلایل ازدواج پایدار چه می تواند باشد؟ آیا بلد هستید همسر خودتان را قافلگیر کنید و او راخوشبخت نمائید؟
همسرها باید بدانند که جر و بحث در زندگی و به قول خودشان دعوا، در هر زندگی اتفاق می افتد و چیزی جدا از زندگی نیست و با چند باز دعوا نباید فکر کنید که با همسر خود دچار اختلاف شده اید و به درد هم نمی خورید و خوشبخت نیستید. برای اینکه در کنار همسرتان احساس زیبایی و خوشبختی کنید فقط لازم است که از دنیای حقیقی کمی فاصله بگیرید و به احساسات زیبا پناه ببرید.
۱-استفاده از الفاظ زیبا در زندگی
آیا تا به حال شده است که همسر خود را با نامها و الفاظ زیبا و خنده دار صدا بزنید؟ الفاظی مانند زیبای من، عروسکم، نازنینم، همسرکم، محبوبم و…. اینکه شما کلاس و پرستیژ خاصی در جامعه دارید درست است ولی بدانید که در جامعه ای به نام خانواده و همسرداری، پرستیژ کلا جایگاهی ندارد.
۲- به همدیگر محبت کنید
روزی یکی از دوستان جلوی من، همسرش را به شکل خیلی بدی مورد سرزنش قرار داد. از او پرسیدم که چرا اینطوری با همسرت صحبت کردی، جالب بود که به من گفت، می خواهم پر رو نشود. آنروز من فاتحه ی رابطه این زوج را خواندم. دوستان من بدانید که محبت کردن به همسر شما، باعث پر رو شدن او نمی شود، بلکه ابهت و عزت شما را در نزد او بالا می برد. لطفا کمی در رفتار خود دقت کنید. محبت کردن از اهمیت بسیاری برخوردار است مخصوصا جلوی خانواده ی خوتان بیشتر به همسر خود محبت کنید.
۳- گفتگو کنید
چرا هنگامی که به خانه بر میگردید مثل برج زهر مار هستید؟ یا چرا خانمی که همسرت خسته از کار باز می گردد مانند طلب کارها دم در او را مواخذه می کنید؟
سعی کنید همسر خود را بپذیرید و با یکدیگر برای زندگی و آینده خود حتی در مورد مسائل بسیار ساده، گفتگو کنید. با این روش به ذهنیت و شخصیت یکدیگر پی میبرید و برای زندگی خود برنامه ریزی بهتری می کنید.
۴- رازدار همسر باشید
این عادت ناپسند، بیشتر در میان خانم ها شایع است، هنگامی که در جمع های خانوادگی در کنار مادر و خواهر و دوستان نزدیکشان می نشینند، در بعضی مواقع، رازهای شخصی و کاری همسر خود را فاش می سازند. این امر ممکن است باعث بد بینی همسرتان به شما بشود. راز همسر شما، راز خود شماست.
۵- مسائل مالی
بیشتر خانم ها، وضعیت مالی را خوشبختی در نظر می گیرند. این کاملا اشتباه است. بسیاری از افراد ثروتمند خوشبخت نیستند و بسیاری از خانواده های ضعیف اقتصادی بسیار خوشبخت هستند. طرز فکر خود را عوض کنید.
۶- پنهان کاری نکنید
بسیاری از بدبینی ها در خانواده ها، از پنهانکاری ناشی می شود. اگر مسئله ای که ذهن شما را درگیر کرده است، به همسر خود بگوئید، حتی اگر او در ابتدا ناراحت بشود، در ادامه به شما در رفع آن کمک کرده و اعتماد او نسبت به شما افزایش می یابد.
۷- دروغ
آخ آخ آخ. این کلمه، بسیار نابود کننده است. همسرانی که یاد گرفته اند به یکدیگر دروغ بگویند، اصلا رنگ و بوی خوشبختی را نخواهند دید. بهتر است زودتر از یکدیگر جدا شوید یا دورغ را کنار بگذارید.
۸-با همسرتان قرار بگذارید
در دوران نامزدی و عقد، بسیاری از زوج ها حداقل هفته ای یکبار با یکدیگر قرار گذاشته و به تفریح و گشتن می پردازند. اما بعد از ازدواج این امر به شدت کاهش می یابد. سعی کنید ماهی یکبار با همسر خود قراری عاشقانه در مکانی عاشقانه بگذارید.
۹- هدیه بدهید
هدیه دادن، یک از بهترین راههای ابراز محبت و دوست داشتن می باشد. حتی در سنن کهن و ادیانی ما هم به هدیه دادن بسیار سفارش شده است.
شاد زندگی کنید
دست از حق به جانب بودن بردارید .کدام را میخواهید: اینکه حق با شما باشد یا اینکه خوشبخت باشید ؟
دست از حق به جانب بودن بردارید
کدام را میخواهید: اینکه حق با شما باشد یا اینکه خوشبخت باشید؟در اکثر مواقع فقط میتوانید یکی از اینها را انتخاب کنید. شما کدام را انتخاب میکنید؟کدامیک از این ارزشها برای شما ارزشمندتر است؟
بیشتر افراد بدون اینکه حتی متوجه باشند، انتخابشان این است که حق با آنها باشد حتی اگر این به از دست رفتن شادی و خوشبختیشان تمام شود. آخر این مقاله احتمالاً متوجه میشوید که شما هم یکی از این افراد هستید.
آدمها برای به کرسی نشاندن حرفشان با هم دعوا میکنند و اعصاب خودشان و اطرافیانشان را خرد میکنند. این کارها زندگی را کوتاه میکند و موجب خراب شدن، روابط، کار و حتی کشورها میشود.
هیچ چیز به اندازه حق را به جانب خود کردن نمیتوانید موجب خراب شدن خوشبختی شود. برای اینکه به شما ثابت شود، کسانی که میشناسید در سیاستها، الگوهای رفتاری، دیدگاهها و همه مسائلشان شدیداً مصر هستند را در نظر بگیرید. این افراد معمولاً بیشتر از هر کسی قضاوت میکنند، به دیگران توهین میکنند، شکایت میکنند، و از همه هم بیشتر رنج میبرند. همه زندگیشان انباشته از بدبختی است. این مسئله معمولاً به سلامت فیزیکی آنها هم سرایت میکند.
بااینحال بیشتر افراد متوجه نیستند که انتخاب بین این دو ارزش-یعنی حق به جانب بودنشان و خوشبختیشان-در بیشتر موقعیتهای حیاتی زندگی وجود دارد. و عدم آگاهی از آن باعث میشود که غریزهشان بهجای آنها انتخاب کند. و انتخاب غریزه مطمئناً کوتهبینانه، مملو از ترس، دفاعی و ناسالم است.
از این گذشته، هرچه موقعیت به خانواده و روابط خانوادگی نزدیکتر باشد، افراد کمتر متوجه شده و انتخاب بین این دو ارزش را به یاد میآورند. و اگر انتخاب نادرست انجام شود آسیب بیشتری متوجهشان میشود.
کدامیک از این ارزشها برای شما ارزشمندتر است؟
برای درست گفتن باید دیگران اینطور درموردتان تشخیص دهند. برای اینکه ثابت کنید حق به جانب شماست و شما درست میگویید، باید دیگران اینطور ببینند. این از غریزه ناشی میشود و با کار درست را انجام دادن فرق میکند. برای انجام دادن صحیح کار نیاز به تایید و دانستن دیگران نیست.
تا چه حد حاضرید حق به جانب شما نباشد اما درازای آن خوشبختتر باشید؟آیا حاضرید برای اینکه خوشبختتر باشید حرفتان را به کرسی ننشانید؟
البته موقعیتهای زیادی وجود دارد که باید تفاوتها مشخص شود و ممکن است دیدگاه خاص شما تاثیر مهمی بر یک موقعیت داشته باشد. موقعیتهای زیادی هست که دیگران فقط سیاه را میبینند و شما سفید را میبینید و با مجاب کردن آنها به دیدن سفید خواهید توانست به سود مهم مثل حفظ پول یا جلوگیری از تصادفات و امثال این دست پیدا کنید.
کنار آمدن با اختلافات، مالیات استانداردی است که برای زندگی می پردازید.
اما نباید بهتندی یعنی با غریزهتان با آنها برخورد کنید، یعنی هر دیدگاه مخالف را توهینی شخصی به حقبهجانب بودن خودتان تصور کنید. کمک کردن برای رسیدن به یک درک بهتر و بالاتر با اینکه بخواهید همیشه خودتان درست گفته باشید یک دنیا تفاوت دارد.
و در اکثر موقعیتهایی که افراد برای اینکه ثابت کنند درست میگویند با هم گلاویز میشوند، بحث میکنند و شادی و خوشبختیشان ر ا خدشهدار میکنند، هیچ دستاورد مهمی بهدست نمیآورند.
آیا بهنظرتان درست است که بخواهید صبح خودتان و همسرتان را سر اینکه چه کسی چراغ دستشویی را شب روشن گذاشته و اینکه به او ثابت کنید کار شما نبوده، خراب کنید؟
آیا درست است که حتی اگر درمورد مذهب، اقتصاد، و سیاست حق با شما باشد اما برای اثبات آن به جمعیت کلانی از مردم، هم خودتان را عصبانی کنید و هم دیگران را تحقیر؟
یک تجربه قوی و قابل تغییر برای شما، امتحان کنید
دفعه بعدی که در برخورد با همسرتان، دوستتان یا هر کس دیگری، درمورد چیزی فهمیدید که حق با شماست، آگاهانه سعی نکنید حرفتان را اثبات کنید.
حتی اگر در دلتان بیقرار بودید که نشان دهید که شما درست میگویید، اینبار را واکنش ندهید.
درعوض، ببینید آیا واقعاً دلیلی وجود دارد که اصلاً بخواهید این موضوع را دنبال کنید: آیا حل این اختلاف واقعاً فایدهای در بر دارد، مثل جلوگیری از تصادفات، ارتقاء سلامتی، پول درآوردن یا همچنین چیزهایی؟ اگر اینطور بود، آگاهانه به خودتان یادآور شوید که این بار به نرمی و مهربانانه پیش بروید. به خودتان یادآور شوید و به طرفتان هم بگویید که به این دلیل این مسئله را دنبال میکنید که به این نتیجه مفید دست پیدا کنید نه اینکه نشان دهید حق باشماست.
البته این احتمال وجود دارد که درست مثل خیلی از موقعیتها نیاز شما به اینکه ثابت کنید حق با شماست از غریزهتان ناشی شده است. فواید احتمالی اینکه طرف مقابل ببیند که شما درست میگفتید واقعاً به اندازه استرس و برهم خوردن آرامش و شادی زندگیتان نیست.
در هر موقعیتی سعی کنید میل غریزی خود را سرکوب کنید. اینبار اجازه بدهید همسرتان یا طرف مقابلتان هر که باشد، پیش برود. اجازه بدهید آنها باور کنند که حق دارند و درست میگویند.
و بعد واکنش خودتان را به این موقعیت نگاه کنید.
بیشتر مردم تعجب میکنند که چقدر همچنین کاری برایشان سخت است. بااین تجربه بیشتر آدمها متحیر میشوند که چقدر غریزهشان روی آنها نفوذ دارد. بااینکه دانستن اینکه باید نشان دهید حق به جانب شماست شادی و آرامش را بر هم میزند، اینکه اجازه بدهید کسی دیگر (مخصوصاً یکی از نزدیکانتان) باور کند که او درست میگفته برای جلوگیری از آن آسیب کار واقعاً سختی است.
ممکن است هوای نفستان فریاد بکشد که، “اما اونوقت فکر میکنه که حق با اون بوده!” و بعد پافشاری کند که، “حالا از این به بعد همش فکر میکنه که دیگه حق با اونه!”
اولین قدم برای از بین بردن آن نفوذ، این است که نفوذ نفستان بر روی خوشبختیتان را تشخیص دهید.
بعد از اینکه برای اولین بار دیگر نیاز به نشان دادن اینکه حق به جانب شماست را در خودتان از بین بردید-مخصوصاً اگر به قیمت این تمام شود که طرف مقابلتان تصور کند حق با اوست-ببینید چه اتفاقی میافتد. احتمالاً اتفاقی که می افتد این است: دنیا فرو نمیریزد. بهخاطر اینکه نشان ندادید شما درست میگویید همه چیز متلاشی نمیشود.
هیچ بحثی صورت نمیگیرد و هیچ درگیری بین نفس شما و نفس کسی دیگر هم اتفاق نمیافتد. و هیچ چیز آرامش و احساس خوشبختی شما را برهم نخواهد زد.
پس اگر می خواهید هر روز خوشبختتر از روز قبل باشید، این تجربه را دوباره امتحان کنید. از درست گفتن خودتان دفاع نکنید و ببینید نفستان چطور به این موقعیت واکنش میدهد. باید بتوانید کم کم کنترل نفستان را در دست بگیرید.
و تماشا کنید که چطور باوجود اینکه ثابت نکردید که این شما هستید که درست میگفتید، دنیا ویران نمیشود و اتفاقاً درست برعکس آن پیش میآید.
اتفاق دیگری که ممکن است روی دهد این است که به مرور زمان اطرافیانتان این طریقه زندگی کردن ما را دیده، یاد گرفته و دنبالهرو شما میشوند. آنها هم دست از اثبات حق داشتن خود برداشته و زندگی را بیشتر از قبل لذتبخش میکنند.
بزرگترین حق ما نعمت و توانایی این است که به دنبال خوشبختی خود باشیم. اما اکثر مردم بزرگترین موانع راه خودشان هستند. آیا نیاز شما برای اثبات درست گفتنتان هم مانعی برای رسیدن به این بزرگترین نعمت خدایی شده است؟
منبع: پارس ناز
دسته بندی مطالب: روانشناسی , سبک زندگی