نـداشـتن میـل و اشتیاق در زندگی

17th جولای 2017

نـداشـتن میـل و اشتیاق در زندگی – اگر صِرفاً فكر كنيد كه براي به دست آوردن هدف خود آماده هستيد ولي برای آن مصصم نباشيد، حركت در مسير محقق شدن آن هدف را آغاز مي­كنيد، اما دير يا زود تسليم شده و آن را رها خواهيد كرد. عموما براي اكثر اهداف چنين اتفاقي مي­افتد. اگر عزمي جزم شود و سپس شكسته شود، به سادگي به اين معني است كه شما ثابت قدم يا مصمم يا متعهد به انجام آن نبوده ­ايد. اگر درست مصمم باشيد، اهداف و آرزوهاي شما به دست خواهد آمد، اما به شرطي كه يك عامل قطعي و حياتي وجود داشته باشد. اگر اين عامل نباشد، رؤياها و آرزوها محكوم به پژمردن و نابودي هستند و تنها شكست و ناكامي باقي مي­ماند.

 براي هر كسي كه رؤياي به دست آوردن زندگي مطلوب­تري دارد، يك روش بسيار ساده وجود دارد.  اين روشي است كه دليل واقعي همه موفقيت ­ها را در تمامي عرصـه ­هاي زندگي مشـخص مي­ كند. اگرچه اين دليل اصلي تمام موفقيت­ ها و پيروزي­ هاست، اما مرتبا از آن چشم پوشي مي­ شود. با اين وجود آنقدر حياتي است كه اگر حذف شود، شكست، نتيجه اتوماتيك وار آن خواهد بود.

هر كسيكه در هر زمينه­اي از زندگيش به اوج موفقيت رسيده است، ناخودآگاه اين عامل را داشته و اين روش را به كار برده است. هدفگذاري، سلطان فعلي تمامي روشهاي موفقيت است كه تاكنون آموخته شده است. هر كسي آموخته است كه اگر اهدافش را بنويسد و هر روز آنها را بخواند، بالاخره به طريقي آنها تحقق مي­ يابند. اما اين كاملا درست نيست. تحقيقات نشان مي دهد كه ۷ يا ۸ مورد از ۱۰  موردی كه شخص در ليست اهداف مي­ نويسد هرگز اتفاق نمي­ افتد. هر كسي اهدافي دارد كه آنها را به پايان نرسانده و بسياري از افراد اهدافي دارند كه آنها را حتي شروع نكرده­ اند.

 نـداشـتن میـل و اشتیاق وقتي شخصي ايده هدفگذاري را قبول مي­كند و مي­ بيند كه هفته­ هاي متوالي، ماه هاي پياپي و ساليان سال گذشت و به اهدافش نرسيده است، تقريبا هميشه در مورد خودش نتيجه­ گيريهاي منفي مي­ كند؛ شبيه اينكه: “من استحقاقش را ندارم يا من يك شكست خورده­ ام”. در اين ميان، فقط چيزي گم شده است، فقط همين. ولي راه بهتر و ساده­ تري هم وجود دارد. اين چه عامل حياتي است كه براي كارايي عالي و موفقيت بايد وجود داشته باشد؟

منبع خودانگيزي و منشأ نيروي دروني كجاست كه فرد را مصر و ثابت قدم كرده و همواره او را در حال يادگيري حقايق و درك هستي قرار مي­دهد، و نه تنها او را مشتاق، بلكه مصمم به ايجاد تغييرات لازم در منش و شخصيت خود مي­كند تا به آن درجه از موفقيت كه مي­ خواهد، برسد؟ اين قدرت و اشتياق دروني از كجا مي ­آيد كه باعث مي­شود فرد كاري را انجام دهد كه ناخوشايند، سخت و يا خارج از منطقه راحتي­اش باشد؟ اين چه نيروي محركه­اي است كه به بعضي از افراد اين توانايي را مي­ دهد تا بعد از يك شكست دردناك دوباره از نو شروع كنند؟ از كجا مي­توان اشتياق و نظم را بدست آورد؟ پاسخ، ساده و قابل فهم است.

برگرفته از کتاب شکست ممنوع

به نوشته حسین کریمی

دسته بندی مطالب: روانشناسی , موفقیت

مطالب مرتبط :

فرستادن دیدگاه